سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم صحت شدیم تا که ز صحبت بریده ایم غافل مشو ز چشم حوادث که در دمی همچون نگه ز دیدهٔ بینا بریده ایم هر موج خیز گریهٔ ما بحر خون بود با نوح، این تلاطم طوفان ندیده ایم آیینه جام باده و تخت است تخته پوست ما قصهٔ سکندر و دارا شنیده ایم در آرزوی خانهٔ آن خانمان خراب هر کوچه ای که بود به عالم دویده ایم بد می رسد به گوش، صدای گرفت و گیر تا از میان خلق چو آهو رمیده ایم جز خال دانه ای نبود آرزوی ما در سبزه زار سنبل و ریحان چریده ایم کردیم گریه گر دم آبی رسیده است خون خورده ایم تا لب نانی گزیده ایم خواهی ز طول عمر سعیدا خبر شوی چون مغربی گذشته و صبحی دمیده ایم سعیدا یزدی