سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی صفت گر شود این جان علایق آثار سایهٔ سر نکنم جز الف قامت یار هر نفس دل به تو راه دگری می یابد چارهٔ کوی تو بیرون بود از حد شمار بحر را کشتی ما موج صفت می گردد که رود تا به میان گاه بیاید به کنار دم فروبند و به من راه سخن را واکن که کشد از نفس آیینهٔ طبعم آزار گه خدا دانم و گاهی به خدا نادانم گاه تسبیح به کف دارم و گاهی زنار ترک جانان نکنی ترک جهان نتوانی هر که از سر گذرد می گذرد از دستار غافلان را نتوان کرد سعیدا آگاه هر که را خواب عدم برد نگردد بیدار سعیدا یزدی