سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح بر هم زده است موج هوا خاندان صبح شادی مکن که بخت سیاهم سفید شد پوشیده شد ز خندهٔ بیجا دهان صبح از جیب خویش می کشد این قرص گرم را هر کس که می شود نفسی میهمان صبح بی امر روز قسمت روزی نمی کنند دیوانیان مطبخ الوان [خوان] صبح چون شب مزن به بی ادبی دم، که آفتاب از آتش، آب داده به تیغ زبان صبح از جبهه حال اهل سعادت توان شناخت پوشیده کی شود ز تو راز نهان صبح گفتا ردیف [و] قافیهٔ این غزل به فکر تا حال کس نکرده چنین امتحان صبح بی آه سرد دل نتواند کشیدنش خمیازهٔ شب است سعیدا کمان صبح سعیدا یزدی