سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتم حباب وار ز خود در هوای موج افتاده ام چو آب روان در قفای موج در دجله... موج آب اوفتادگان دارند زیر پهلوی خود بوریای موج آب روان به یاد خرام تو هر زمان صد چاک می زند به بر خود قبای موج ز ابروی ناز ماهوشی یاد می دهد هر لحظه این کمانکشی دلگشای موج دیگر چه غم ز شورش و آشوب این محیط گردیده است کشتی ما آشنای موج آمد نسیم [زلفت و خوابم] ز سر گرفت افتاده است بر سر [من هم] هوای موج چشمم به بحر قطره زدن یاد می دهد اشکم ناوفتاده عبث پیشوای موج تا گردد از ملامت تردامنی خلاص افکنده است بحر به گردن ردای موج از اصل غیر فرع نشانی پدید نیست ز این بحر کس ندیده سعیدا سوای موج سعیدا یزدی