سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن نداشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن نداشت در زمان ما بساط خویش برچیدن نداشت دوش بر شوخی نگاه حیرتم افتاده است کز نزاکت جسم او را همچو جان دیدن نداشت در چمن جز ریختن خون صراحی را به جام دست بی زنهار او پروای گل چیدن نداشت آفتاب از ابر گرمی بیشتر بخشد به خلق روی خود را در نقاب زلف پیچیدن نداشت کرده بودی در الف بی مشق بیدادی تمام خط برآوردی و باز این مشق ورزیدن نداشت حال ما را در ترازوی ریاضت این قدر ای سرت گردم، بده انصاف، سنجیدن نداشت کرده بودی خود قبول آن که من بی حاصلم باز از بی طاقتی چون بید لرزیدن نداشت در محیط بیخودی نارفته گامی هم ز خویش گرد وای خویش چون گرداب، گردیدن نداشت دیده و دانسته از حق چشم پوشیدن خطاست آشنا را حال از بیگانه پرسیدن نداشت روز محشر هر سر مو شاهد کردار ماست روسیه را این قدر بر نامه پیچیدن نداشت آسمان گو بر مراد ما سعیدا گر نگشت از چنین بی دست و پایی جای رنجیدن نداشت سعیدا یزدی