سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳: زمین شوره، ای جان، کی شناسد قدر باران را؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زمین شوره، ای جان، کی شناسد قدر باران را؟ دلی اندوهگین داند صفای چشم گریان را نزاعی نیست با شیطان فقیری را که قلاش است ز عیاران ره خوفی نباشد مرد عریان را چه خرمن ها که خاکستر نشد از تابش برقی کند یک جرعه می افشا هزاران راز پنهان را نگردد نکته دان طفلی نباشد عیب استادش چو بی جوهر بود تیغی چه نقصان است سوهان را سخن از شاهد و می گو رقیبان را مگو از حق نصیحت به ز شیرینی نباشد طفل نادان را وفا مشاطهٔ حسن است لیکن کس نمی داند نگه دارید ای خوبان به عاشق عهد و پیمان را از این عالم که یک ساعت به حال خود نمی ماند چه جمعیت به دست آید سعیدای پریشان را؟ سعیدا یزدی