سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۹: حکم سخن ندادم هر دم زبان خود را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حکم سخن ندادم هر دم زبان خود را بیهوده وانکردم قفل دهان خود را در این چمن چو بلبل صد نیش خار خوردم چون غنچه وانکردم راز نهان خود را هر کس قدم بیارد این خانه خانهٔ اوست دایم چو خود شمردم من میهمان خود را یکسان حساب کردم آینده را به ماضی نگذاشتم تفاوت هرگز زمان خود را قد خمیدهٔ ما کاری نکرد آخر بسیار آزمودیم زور کمان خود را هر چند خاکساریم عالی است همت ما بر صدر کس ندادیم زان آستان خود را برداشتم سعیدا دل را ز دین و دنیا کردم به عشق، سودا سود و زیان خود را سعیدا یزدی