آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۰: روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز و شب، از رخ رخشنده ی شاه عجبی آفتاب عجبی دارم و ماه عجبی خط چون سبزه اش، از چهره ی چون گل زده سر از زمین عجبی، رسته گیاه عجبی دید آن مه گنه بیگنهی از من و، کشت؛ بیگناه عجبی را، بگناه عجبی چه عجب گرد هم از دست دل و دین؟ که بناز شوخ چشم عجبی، کرد نگاه عجبی! دیدم از طرف بناگوشی و، کنج دهنی؛ خط سبز عجبی، خال سیاه عجبی لقب عاشق و معشوق، گر از من پرسند من گدای عجبی گویم و شاه عجبی تنم از اشک گدازد، دلم از آه چو شمع آذر، اشک عجبی دارم و آه عجبی آذر بیگدلی