آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۳: غیر را خون دل از دیده روان است که تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غیر را خون دل از دیده روان است که تو خون ما ریزی و، ما را غرض آن است که تو نشوی شهره بعاشق کشی اندر همه شهر آری آیین مروت نه چنان است که تو بی سبب رسم و ره جور و جفا گیری پیش ور زنی بیگنهم تیغ، همان است که تو کشته باشی ز ستم صید حرم تا دانی لیک بر طبع من این ظلم گران است که تو بهر دلجویی غیرم کشی، اما چو کشی چشمم آن روز بهر سو نگران است که تو از پی نعش من آیی، ولی آن دم میدان که کسان را همه این ورد زبان است که تو قاتل آذری از من دگر از حیله مپرس کز نکویان که تو را کشت؟ عیان است که تو! آذر بیگدلی