آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۵: جانان نشسته تا من از شوق جان فشانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانان نشسته تا من از شوق جان فشانم من ایستاده تا او گوید: فشان، فشانم! مشکل کنم فراموش، از پرفشانی دام؛ صد سال اگر پرو بال در آشیان فشانم! محمل گذشت، و اشکم خاکی نهشت؛ تا من بر سر چو بازآید آن کاروان، فشانم! برنایدم، گر از دست کاری؛ ولی توانم، از آستین غباری زان آستان فشانم آذر، گرت بسر زر افشاند تا نشاندت برخیز تا بپایت، من نیز جان فشانم! آذر بیگدلی