آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۲: بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپوشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود طریقه ی هوش، اینکه سر عشق بپوشم ولی چه سود که کرده است عشق، غارت هوشم؟! گرم بهیچ خرید و، گرم بهیچ فروشد؛ بجان دوست که من دوست را بجان نفروشم جفای خویش ببین و وفای من، که همیشه تو همزبان رقیبی و من ز شکوه خموشم شکنج سلسله ی عنبرین و، طره ی مشکین؛ نهاد بند بپایم، کشید حلقه بگوشم اگر بچشمه ی حیوان، فتد چو خضر گذارم بخاک پای تو سوگند کآب بیتو ننوشم بکشت بیتو مرا دوش فرقت تو و امشب کشد ببزم تو از رشک غیر، حسرت دوشم! کسی نگفته که بلبل ننالد از ستم گل چو دارم از تو خراشی بسینه، چون نخروشم؟! رهین باده اگر خرقه راز دوش من آذر نمیگرفت، نمیداد باده باده فروشم آذر بیگدلی