آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۷: تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در قفس؛
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در قفس؛ کس درین غوغا بمن مشکل دهد جا در قفس در چمن، از ناله ی مرغان، کسی امشب نخفت؛ عندلیبی تازه افتاده است گویا در قفس! نه همین مرغ چمن، از ناله ام در ناله بود؛ تا من افتادم بدام، افتاد غوغا در قفس از فراموشی صیادم، دل آمد در فغان بشنوم از عندلیبی ناله هر جا در قفس نیست با ذوق اسیری، از بهارم آگهی؛ برمشامم میخورد بوی گل، اما در قفس! خون کنی از نغمه ام تا کی دل ای مرغ چمن؟ میتوانم کرد منهم ناله، اما در قفس! ای که میگیری سراغ ما و دمساز ما دی بباغ، امروز در دامیم و فردا در قفس! گفتی آذر روز و شب از چیست نالان در عراق؟! از هم آوازان خود مانده است تنهادر قفس! آذر بیگدلی