آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۵: بسته یی پای من و گویی: برو جای دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسته یی پای من و گویی: برو جای دگر رفتمی جای دگر، گر بودمی پای دگر ریختی خونم تماشا را و روز بازخواست این تماشا را بود از پی، تماشای دگر سایه ی خود وامگیر ای سرو قد از من، مباد بر سر افتد سایه ام از سرو بالای دگر وعده ی قتل بفردا داد و، من بس ناتوان ترسم آن روز افتد این فردا بفردای دگر گر برد بخت از پی مشکم سوی صحرای چین آهوی مشکین رود ز آنجا بصحرای دگر هیچ مرغی را نباشد ناله بی تأثیر، لیک بوستان جای دگر دارد، قفس جای دگر! غیر یار آذر امیدی نیست از عالم مرا نیست جز معشوق عاشق را تمنای دگر آذر بیگدلی