آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲: زمام ناقه گرفته است ساربان تنها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زمام ناقه گرفته است ساربان تنها فغان کنم، نکند تا جرس فغان تنها ز رفتنت بزمین زد مرا چو فرصت یافت بیا که بیتو مرا دیده آسمان تنها بگرد محملم اخیار راه اگر بدهند فتم چو گرد بدنبال کاروان تنها! بمن که در قفس افتاده ام نمیدانی چگونه می گذرد ای هم آشیان تنها؟! بمن که در قفس افتاده ام نمیدانی چگونه می گذرد ای هم آشیان تنها؟! نمیروم بستم از در تو، این ستم است؛ که آستان تو ماند بپاسبان تنها! چو گل بپرورمت، گر چه آسمان دانم که باغ را نگذارد بباغبان تنها بهای خون من، این بس بود که برخیزم بروز حشر از آن خاک آستان تنها مرا ببر، چو بکوی بتان روی آذر که غم ز دل نبرد سیر بوستان تنها آذر بیگدلی