آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱: تا کی بدرت نالیم، هر شب من و دربانها؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا کی بدرت نالیم، هر شب من و دربانها؟ آنها ز فغان من، من از ستم آنها؟! دامان توام شاید، کز سعی بدست آید؛ لیک آه که میباید زد دست بدامانها یکبار برون آور، زان چاک گریبان سر چون رفته فرو بنگر سرها بگریبانها ای جسم تو جان پاک، در راه تو جانها خاک؛ هر سو گذری چالاک، بر باد رود جانها صد تیر فزون یا کم، از تو بدل چاکم؛ گم گشته و از خاکم، پیدا شده پیکانها! نارم ز طبیبان یاد، دارم بدل ناشاد؛ درد تو و نتوان داد، این درد بدرمانها تا چند دلت لرزد، زین غم که خطش سرزد؟! این سبزه تو را ارزد آذر بگلستانها! آذر بیگدلی