اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی دانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی دانم اگر ساغر پرستم قطره از دریا نمی دانم سراپا پاسبان خویش بودم جلوه ای دیدم چه کرد آیا نمی دانم که سر از پا نمی دانم به جای خنده می گریم ز شوق گریه می خندم هنوز از ساده لوحی خویش را رسوا نمی دانم غریبم کشور دیرآشنایی را نگاهی کن تغافل گو برنجد خوی استغنا نمی دانم اسیر شهرستانی