اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر شادم از غم رهایی ندارم سر و برگ آشفته رایی ندارم دل آیینه خو بود دورش فکندم ندارم سر خودنمایی ندارم شکستی نمودم درست از شکستی تمنایی از مومیایی ندارم جنون گر نیم چون فلاطون نگشتم خردگر نیم چون رسایی ندارم همه دعوی دانش از سر فکندم ترازوی جهل آزمایی ندارم به نام آشنایند بیگانه ای چند بگویم به کس آشنایی ندارم اسیر از دلش مهربانی ندیدم به این جذبه آهن ربایی ندارم اسیر شهرستانی