اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بس که خود را بسته دام بلا می خواستم محنت آسایش درد از دوا می خواستم یاد آن ذوق شهادت کز هجوم بیخودی زخم تیغ از سایه بال هما می خواستم ما و عشق دوست می گشتیم در صحرای دل سرزمینی بهر طرح کربلا می خواستم تا نمی ماندم زگرد توسنش همچون غبار اینقدر همراهی از باد صبا می خواستم اسیر شهرستانی