اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خویش بسکه حرف آهسته گوید نشنود آواز خویش دام هستی گر نه سرمش گرفتاری شود نامه ای را می توان کردن پر پرواز خویش شمع بالین را غبارم دامن غیرت زند بعد مردن هم نخواهد عشق روشن راز خویش شمع و گل ارزانی پروانه و بلبل اسیر ما و استغنای صیاد شکار انداز خویش اسیر شهرستانی