اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک می ریزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک می ریزد محبت در دلم چون غنچه رنگ چاک می ریزد سرم بادا حباب جوی شمشیر جفا کیشی که آب خضرش از سرچشمه فتراک می ریزد خرامی گر به گلشن مست با این حسن عالم سوز به هر سو آفتابی چون خزان تاک می ریزد دهد چون ساغر می لاله بی داغ در صحرا چو در جولان عرق ز آن روی آتشناک می ریزد چنان از درد هجران تو می نالد اسیر امشب که اختر جای اشک از دیده افلاک می ریزد اسیر شهرستانی