اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست ز دست رفتم و دست سخن نرفت از دست گل بهار وفا ساخت زخم تیشه خویش به حیرتم که چرا کوهکن نرفت از دست ثبات کامل دیر وفای کو این است غبار شد صنم و برهمن نرفت از دست شراب عشق بتان را کباب می بایست کسی زبیم جگر سوختن نرفت از دست حسنا نبسته مگر گل تعجبی دارم که دید دشمن و رنگ چمن نرفت از دست خیال گرد رهت گرد در چمن شده است اسیر از سمن و یاسمن نرفت از دست اسیر شهرستانی