اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۵: گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است بوی گل از هوای تو دیوانه گشته است آبادی دو کون غباری است در رهش هر دل که یک سراسر ویرانه گشته است؟ الفت به چشم مست تو بسیار مشکل است بدخوی آشنایی بیگانه گشته است؟ شمع از رخت به سرزده گلدسته فروغ رشکم نقاب بلبل و پروانه گشته است ساقی شکار جلوه طاقت گداز کیست تا عکس جام و شیشه پریخانه گشته است از بس کشیده از دل بی اضطراب من گردم غبار خاطر ویرانه گشته است هر ناله ای که از دل من سرکشیده است شمع مزار بلبل و پروانه گشته است رنگین بساط توبه گه دیگر است اسیر گلشن طراز گریه مستانه گشته است اسیر شهرستانی