اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۵: اقلیم درد را سحر و شام دیگر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اقلیم درد را سحر و شام دیگر است مستان عشق را رم و آرام دیگر است عنقا به زور بال تجرد بلند شد بی قید نام و ننگ شدن نام دیگر است دردسر خمار ندارد شراب عشق دل مست ساقی دگر و جام دیگر است سرسایه ای چو سایه تیغ تو جست اسیر او را در این دیار سرانجام دیگر است اسیر شهرستانی