اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۵: می رسد مست شکوه کاهی ها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می رسد مست شکوه کاهی ها گله مشتاق عذرخواهی ها از لبش بوسه ای طمع دارم در گدایی است پادشاهی ها سینه صافی بهشت راحت ماست دوزخ کیست کینه خواهی ها روز عید بهانه جویی هاست وای بر جان بیگناهی ها چه تغافل چه دشمنی چه نزاع داد از دست کم نگاهی ها با رمیدن چه رام می گردد صف آهوی خوش نگاهی ها نم رحمت چه بحر سامان است رو سفیدی است رو سیاهی ها با تپیدن چه آرمیدنهاست کوه را برده بادکاهی ها من کجا داغهای عشق اسیر می گریزم از این سیاهی ها اسیر شهرستانی