سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می سازم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می سازم چو آیینه به هر صورت که افتد کار، می سازم چو سیل اندیشه از پست و بلند روزگارم نیست به پیشم هرچه می آید، به خود هموار می سازم به کف سررشته ای از کفر یا اسلام می باید اگر تسبیح رفت از دست، با زنار می سازم درین گلزار، تاب انتقام روزگارم نیست چو آتش گل نمی باید مرا، با خار می سازم نمی دانم که چون می بایدم اصلاح خود کردن سرم آشفته گردیده ست و من دستار می سازم سلیم از کس نیم ممنون یاری در سر کویش نمی خواهم هما، با سایه ی دیوار می سازم سلیم تهرانی