سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک چو صبح چند به دوش افکنی ردای خنک ز خاک پای صبوری به عشق آن دیدم که چشم موسم گرما ز توتیای خنک زنم ز خون هوس، آب آتش دل را که دست سوخته را خوش بود حنای خنک دلم توقع گرمی ندارد از احباب چو نخل موم که می سازدش هوای خنک شبی چو شمع درآ گرم از درم، تا چند کند به گریه ی من صبح، خنده های خنک شدم فسرده ز سرمای زهد خشک، سلیم کنم به آتش می گرم، دست و پای خنک سلیم تهرانی