سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار عشق همچو قمری گشت طوق گردنم زنار عشق بلبل از حسرت اگر در فصل گل نالد رواست حسن را عمری بود کوته تر از دیدار عشق مرد فرهاد و همان برجاست کوه بیستون می توان دانست انجامی ندارد کار عشق جلوه گاه سیل باشد هرکجا ویرانه ای ست می شود معلوم از احوال ما آثار عشق درد بی درمان که می گویند، درد عاشقی ست معجز عیسی خجل می گردد از بیمار عشق گاه در زیرزمین، گاهی به اوج آسمان دل به جان آمد مرا از راه ناهموار عشق در بغل پژمرده خواهد گشت، می دانم سلیم غنچه ی دل را زنم بر گوشه ی دستار عشق سلیم تهرانی