سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو مباش غنچه ی گل هست، پیکان گر نباشد گو مباش کشتی ما چشم دارد بر خطر همچون حباب چون نسیمی هست، طوفان گر نباشد گو مباش آنکه وقت کشتن من رحم بر حالم نکرد بعد قتلم هم پشیمان گر نباشد گو مباش منصب گلچینی باغی ندارم، در تنم جامه را چون پوست، دامان گر نباشد گو مباش زینت ارباب معنی، جوهر ذاتی بس است لاله در کوه بدخشان گر نباشد گو مباش هرکجا باشد ز کف مگذار جام می سلیم سیر قزوین کن، صفاهان گر نباشد گو مباش سلیم تهرانی