سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش گر در آتش پا گذارد، بگذرد آب از سرش شد دماغم از می گلگون، دکان گلفروش باغبان کو تا زنم گل های او را بر سرش شکوه کم کن از تهیدستی که جم رفت و هنوز در گرو مانده ست پیش می فروش انگشترش سرگذشت کیقباد و این جهان دانی که چیست کودکی کز خانه بیرون کرد او را مادرش سرو و گل سودی ندارد رند شاهدباز را تاک را هم دوست می دارم به ذوق دخترش! حمله گر آرد به جلاد اجل مژگان او همچو ماهی می جهد از دست بیرون خنجرش من به این افلاس و هر مصرع که می گویم سلیم می نویسد بر ورق ایام با آب زرش سلیم تهرانی