سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خروش فتنه ای از روزگار می آید چو بانگ سیل که از کوهسار می آید صفای دل طلبی، چشم از جهان بربند که رخنه ای ست کز اینجا غبار می آید ز چوب عود بود کشتی فناطلبان که هرچه غرق شود زان، به کار می آید جنون ز سبزه ی خط تو در سرم گل کرد که از خزان تو بوی بهار می آید گرم به وصل رساند سلیم، نیست عجب که هرچه گویی ازین روزگار می آید سلیم تهرانی