سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۸۳: چشم خویشان را حسد از بس به دولت شور کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم خویشان را حسد از بس به دولت شور کرد شد چو یوسف پادشاه، اول پدر را کور کرد! هر کجا دیوانه ای برداشت سنگی در ختا آرزوی سیر چینی خانه ی فغفور کرد آسمان این بزم پر آشوب را آن مطرب است کز سر بهرام چوبین، کاسه ی طنبور کرد خصم ما گر عاجز افتاده ست، ما هم عاجزیم دانه نتواند نگاه از بیم سوی مور کرد کوچه و بازار از جوش تماشایی پر است این همه غوغا محبت بر سر منصور کرد می زنم آتش بر آن از آه تا فارغ شوم نوک مژگان تو دل را خانه ی زنبور کرد از گل و سنبل به کارم نیست این آشفتگی با دل من هرچه کرد، آن نرگس مخمور کرد نیست چندان خاک در عالم که من برسر کنم در خرابی بس که طوفان سرشکم شور کرد خوشدلی هرگز به نزدیکم نمی آید سلیم گردش ایامم از همصحبتان تا دور کرد سلیم تهرانی