سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۸: چو مجنون بر زبانم حرف او افسانه ی لیلی ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو مجنون بر زبانم حرف او افسانه ی لیلی ست کسی کو آشنای او بود، بیگانه ی لیلی ست عجب دارم که مجنون، تر کند لب از می کوثر به محشر گر نگویندش که این پیمانه ی لیلی ست ز عشق پاک خود مشاطه ی حسن نکویانم دلم آیینه ی شیرین و دستم شانه ی لیلی ست ز تأثیر محبت این قدر کافی ست مجنون را که هر کس بیند او را، گوید این دیوانه ی لیلی ست اجل مشکل که بتواند شکار خود کند او را که مرغ روح مجنون صید دام و دانه ی لیلی ست نظر بر روی او دارم، ولی بی طاقتی برجاست دلم سرمنزل مجنون و چشمم خانه ی لیلی ست حدیث دین و دنیا را سلیم از وی چه می پرسی که مجنون را همیشه گوش بر افسانه ی لیلی ست سلیم تهرانی