سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۱: جدل از خصم هنر باشد و از من عیب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جدل از خصم هنر باشد و از من عیب است چون رگ لعل ز دانا رگ گردن عیب است طعنه خوش نیست به دشمن، که به هم مردان را جنگ کردن چو زنان همره سوزن عیب است گر کنم شکوه ز بی مهری او عیبی نیست گله از دوست توان کرد، ز دشمن عیب است خانه ای را که بود بخت سیه فرش درو آفتابش چو گل چشم به روزن عیب است در دیاری که درو رسم قناعت باشد رفتن مور پی دانه به خرمن عیب است کسوت سرمه ی ما ماتمیان است دلیل که پی کشته ی مژگان تو شیون عیب است منع می می کندم شیخ، ندانم کز چیست که به مسجد هنر است این و به گلشن عیب است خلق سرگشته ی چرخند، نه تقدیر خدا همچو دهقان به کف شاه، فلاخن عیب است کاشکی گل نگذارد به خس و خار سلیم چمنی را که درو پاکی دامن عیب است سلیم تهرانی