سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۲: چشم او از دست نرگس، جام مخموری گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم او از دست نرگس، جام مخموری گرفت کاکلش از زلف سنبل، چین مغروری گرفت شوخی آتش نمی دانست آن کز بیم آب نامه را در موم همچون شمع کافوری گرفت خامه ی نقاش را ماند سرانگشت گدا بس که مو از لقمه ی چینی فغفوری گرفت دل به اقلیم عدم نزدیکتر شد از وجود همچو عنقا بس که از اهل جهان دوری گرفت از جفای اهل عالم یک نفس فارغ نه ایم وای بر دیوانه ای کو جا به معموری گرفت کوهکن شد کامیاب از صحبت شیرین سلیم در محبت هر که کاری کرد، مزدوری گرفت سلیم تهرانی