سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۳: کی به دل آرم خیال آشیان خویش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی به دل آرم خیال آشیان خویش را کز قفس بیرون نمی خواهم فغان خویش را همچو مجنون ناتوانی از کجا، عشق از کجا یافت در صحرا مگر دیوانه جان خویش را؟! در گلستان محبت، عاقبت چون فاخته بر سر سروی نهادم خان و مان خویش را نام آن لب بردم و شد عمرها کز ذوق آن می مکم چون غنچه اطراف دهان خویش را ای هما، از پهلوی خود کن قناعت همچو من آخر از بهر که داری استخوان خویش را آب و نان دیگر نمی خواهم سلیم از روزگار همچو ساغر وقف می کردم دهان خویش را سلیم تهرانی