سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷: نماید خرمن آزادگان چون رنگ کاهی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نماید خرمن آزادگان چون رنگ کاهی را ز چشم برق همچون داغ اندازد سیاهی را جهان از می پرستی چون خرابم می تواند کرد؟ چه نقصان است اگر راند کسی در آب ماهی را؟ بلندی پست فطرت را به اندک مایه ی دنیاست که معراجی ست هر شاخ گیا، مرغان چاهی را الهی آتشی در خانه ی مرغ چمن افتد! که شاخ گل ز سر بگذارد این صاحب کلاهی را دلم تا خفتگان انجمن را دید، می داند که گریه از برای چیست شمع صبحگاهی را به مهر آسمان ایمن مشو کاین شحنه در آخر کند کرسی زیر دار، تخت پادشاهی را به طرف جویبار از رقص نتوان منع او کردن که معشوق خوش آوازی به دست افتاده ماهی را سلیم اهل سخن را بی زبانی عیب می باشد که واجب تر ز هر چیز است شمشیری، سپاهی را سلیم تهرانی