فیض کاشانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۱: آرم اى مولاى من یک قطره از دریاى تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آرم ای مولای من یک قطره از دریای تو گفته گویا حافظ این ابیات در سودای تو ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو زینت تاج و نگین از گوهر والای تو آفتاب فتح را هر دم طلوعی می‏دهد در لباس خسروی رخسار مه سیمای تو گرچه خورشید فلک چشم و چراغ عالمست روشنائی‏بخش چشم اوست خاک پای تو جلوه‏گاه طایر اقبال گردد هر کجا سایه اندازد همای چتر گردون‏سای تو از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف نکته هرگز نشد فوت از دل دانای تو آنچه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار جرعه‏ای بود از زلال لعل جان افزای تو عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو ***** خسروا پیرانه سر فیضت جوانی می‏کند بر امید عفو جان‏بخش گنه فرسای تو فیض کاشانی