فیض کاشانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱: مرا شوق حضور او ز سر بیرون نخواهد شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا شوق حضور او ز سر بیرون نخواهد شد قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد نه من تنها که خلقی از خدا این آرزو دارند مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد مرا روز ازل کاری به جز شوقش نفرمودند هر آن قسمت که آن‏جا رفت دیگرگون نخواهد شد گلستان جهان پژمرده شد از جور عیاران به عدلش کی شود خرم اگر اکنون نخواهد شد مراد من همین باشد که خاک پای او گردم حدیث همنشینی‏ها چه گویم چون نخواهد شد مگر تحصیل قرب او به علم معرفت بتوان وگرنه وصل حاصل را به این افسون نخواهد شد ***** تو در تقوی و طاعت کوش و علم و معرفت ای فیض که دیدارش به نفسی از هوا مشحون نخواهد شد فیض کاشانی