واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶: نتوان به پند کرد نکو بدسرشت را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نتوان به پند کرد نکو بدسرشت را صیقل گری نمیکند آیینه خشت را مال جهان جهنم نقدیست ای فقیر بشناس قدر مفلسی چون بهشت را باشد به تیره روزی خویشم امیدها ابر سیاه سرمه بود چشم کشت را از حسن خلق دیو شود در نظر پری برقع بود گشاد جبین روی زشت را خواهی رسی بمنزل نیکان مباش بد لایق گل بهشت بود هم بهشت را تا چند در لباس کنی دعوی صلاح خواهی بجامه کعبه نمایی کنشت را واعظ چو خط مپیچ سر از خامه قضا نتوان ز سرنوشت دگر سرنوشت را واعظ قزوینی