نصیر جهرمی
مثنوی پیر و جوان
جواب دادن جوان پیر را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جوان گفتش که ای پیر خردمند نمیگویم ز گفتن لب فرو بند چرا کز لطف خویشم بنده کردی ز فیض دم دلم را تازه کردی چو دریا درفشان از جوش منشین سخن سر کرده ی خاموش منشین ولی بگذر ازین افسانه گفتن حدیث از مطرب و میخانه گفتن که من خوی زمان را میشناسم سرشت آسمان را میشناسم فلک را عادت دیرینه اینست که با آزادگان دایم به کین است به جان می پرورد بی حاصلی را کزو دل بشکند صاحبدلی را فکم اعلی بلیدا فوق راس و اجلی صد ره من هم باس و کم اعطی لیبا کاس یاس سقاو الله من باس بکاس نصیر جهرمی