نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۴: وقت آن آمد که خرگه با گل سوری زنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وقت آن آمد که خرگه با گل سوری زنی لعبت چینی گزینی جام فغفوری زنی چهره از لعلی قبایان بدخشانی کنی باده با فیروزه خطان نشابوری زنی دست ها در گردن چون رطل مینایی کنی بوسه ها بر ساعدچون شمع کافوری زنی ساز و برگ بوس و آغوش و کنارت داده اند بیش ازین چون نی نمی باید دم از دوری زنی عمر شیرین موج بر آبست شاید چون حباب قرعه بر نام شراب تلخ انگوری زنی بلبل و گل پرده از ساز و نوا برداشتند زشت باشد گر تو خواهی لاف مستوری زنی بی کلاه و کفش می رقصند مستان در چمن تو نمی خواهی که گل بر سر ز مغروری زنی بلبلا! نرگس دو بینی می کند وقت است وقت بر سر کرسی برآیی بانگ منصوری زنی سبزه و گل بر سر کوچند شاید گر تو نیز با حریفان خیمه ای بیرون ز معموری زنی باده آخر شد صبوحی را «نظیری » ساز ده ورنه فردا حرف نتوانی ز مخموری زنی نظیری نیشابوری