نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۱: سوی هرکس به عنایت نظر انداخته ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوی هرکس به عنایت نظر انداخته ای تا قیامت ز خودش بی خبر انداخته ای طمعم نیست کزین کو به سلامت بروم که به هر سو که نهم پای، سر انداخته ایی عقل در حلقه نگنجد ز بس اندر خم زلف دل سودازده بر یکدگر انداخته ای فهم در دایره تنگ دهان تو گم است گرچه از حلقه خالش به در انداخته ای دل ز شیرین سخنان تو ازان شوریدست که به گفتن نمکی در شکر انداخته ای دل ما کیست که سرگشته رویت باشد خانمان ها به شکرخنده برانداخته ای شاه در کلبه درویش اقامت نکند دولت ماست که بر ما گذر انداخته ای دیده صد دجله به من داده سرو می سوزم آتشم بین که چه در خشگ و تر انداخته ای بین چه ها گشته ام ای شمع جهان گرد سرت که چو پروانه ام آتش به پر انداخته ای گفتم این راه رسیدست به پایان دیدم که از اول قدمم دورتر انداخته ای من که تقدیر، جنببت کش تدبیرم بود بسته ای دستم و رختم ز خر انداخته ای باید از اول شب کرد «نظیری » شب گیر بار در مرحله پر خطر انداخته ای نظیری نیشابوری