نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۴۸۶: عیش تنگم کز دل افشردن چکد خوناب ازو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عیش تنگم کز دل افشردن چکد خوناب ازو چشم سوزن دان که تار آید به پیچ و تاب ازو عهد ممنون خواهدم از خویش چون گویم مباش خشگ سالی را که گردد آبرو نایاب ازو هیچ کس رخت از طلسم آسمان بیرون نبرد کشتی صد چون سکندر مانده در گرداب ازو عرصه کیخسرو و افراسیابست این بساط بس به خون غلطیده بینی رستم و سهراب ازو خلوت شب زنده داران وجد و ذوقی گر نداشت دلبری آمد که گردد مست شیخ و شاب ازو می رود از دست فرصت زودتر در باز کن شمع حاجت نیست، گیرد خانه را مهتاب ازو از درون ساغر میاور وز برون مطرب مخواه بی دف و می گرم گردد صحبت اصحاب ازو لطف خلقش عیب محتاجان بپوشد غم مخور بوریای فقر گردد بستر سنجاب ازو نعره یا حی مزن برگ صبوحی ساز ده آفتابست او نمانده هیچ کس در خواب ازو گر امام مسجدش مأموم بیند در نماز روی بر اصحاب استد پشت بر محراب ازو یار زیرک طبع و نازک گوست دلگیرش مساز هان «نظیری » نکته ای می پرس در هر باب ازو نظیری نیشابوری