نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۴۶۸: نوش می ریزد حدیثت در گزند خویشتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نوش می ریزد حدیثت در گزند خویشتن تلخ از آن گویی که داری پاس قند خویشتن بس پریشان ساختی زلف دراز خویش را گردنی نگذاشتی فارغ ز بند خویشتن هیچ کاری پیش از عشقت به کام من نبود چون پسندیدی مرا گشتم پسند خویشتن دولت عشق توام هرگه به خاطر بگذرد سجده آرم پیش بخت ارجمند خویشتن با خیالی مونسم کز فکر خود در وحشتم از عزیزی ناورم سر درکمند خویشتن هرگه از مجلس عبیر و دود بیرون آورند دفع چشم بد برم دود سپند خویشتن رام دل زلف سیه مارت نشد شرمنده ام از فسون و دعوت ناسودمند خویشتن صلح و جنگت بر دلم میدان طاقت تنگ ساخت عرصه ای جو در خور سیر سمند خویشتن عشقبازی گرچه می گویم خطاکاری بود برنگردم زین خطاکاری به پند خویشتن پیش گفتارت «نظیری » جان به تحسین می دهد ناز کن بر حسن ادراک بلند خویشتن نظیری نیشابوری