نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۱: فصلی چنین گذشت و سحابی ندید کس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فصلی چنین گذشت و سحابی ندید کس بر کشت تشنه یی نم آبی ندید کس باران گریه ای نفشاند ابر دیده ای برق میی و رعد ربابی ندید کس چندان که وحش و طیر فکندیم در کمند صیدی کز آن کنیم کبابی ندید کس روی زمین کم آب تر از روی مفلس است جز چشم تر، پر آب حبابی ندید کس آب رخی کز اختر برگشته مانده بود رفت آن چنان که موج سرابی ندید کس آفت چنان رسید که آهی نزد دلی غفلت چنان گرفت که خوابی ندید کس بس عاقلانه فرق به زانو فروختیم فالی به قرعه ای و کتابی ندید کس احرار را به قدر هنر زخم می زنند چون تیر چرخ راست حسابی ندید کس گویا به جیب خویش «نظیری » تو عاشقی دست تو را به طرف نقابی ندید کس نظیری نیشابوری