نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۰: چو عریان شد چمن مرغ از ضرورت خانه می سازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو عریان شد چمن مرغ از ضرورت خانه می سازد چو قطح گل بود بلبل به آب و دانه می سازد چو بر بام و در مردم نشیند جغد ناسازست مبارک پی بود آندم که با ویرانه می سازد ز دشمن خیل در خیل از محبت گوشه چشمی فسون جاودان را معجزم افسانه می سازد محبت جزو جزوم را ز هم بی تاب تر دارد تجلی ذره ذره کوه را پروانه می سازد پیام نوبهاری، تا نگوید ابر نوروزی کلید باغ را کی شاخ گل دندانه می سازد به چشم کم نباید دید قدر زیردستان را فلک صدجا سبو گل می کند پیمانه می سازد بجز زلف پریشان در خیالم نگذرد چیزی پری را گوشه ویرانه ام دیوانه می سازد مبادا برگ و بارم کم اگر افشانده ام تلخی که شکرخنده آن را نقل صد کاشانه می سازد «نظیری » لازم عشق و جنون جنگست و ناسازی تو معذوری به مردم مردم فرزانه می سازد نظیری نیشابوری