نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۶: آمد سحر که دیر و حرم رفت و رو کنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد سحر که دیر و حرم رفت و رو کنند تا بازم از نصیب چه خون در سبو کنند ما قابل نشاط و شکرخنده نیستیم تا شهد خوشگوار که را در گلو کنند آنان که تنگ ظرفی ما را شنیده اند می بهر آزمایش ما جستجو کنند آلودگی به گریه ز دامان نمی رود دلق مرا به سیل مگر شست و شو کنند تصدیع کم کشند گل و باده تا به کی در کار بی دماغی ما آبرو کنند کو زخم عاشقانه که در جلوه گاه حسن صد چاک دل به تار نگاهی رفو کنند تو کار دل به غمزه معشوق واگذار بی طاقتی مکن که نکویان نکو کنند حق عطای عشق نسازند هیچ ادا گر خلق عمر در سر این گفت وگو کنند دیگر ز آب دیده «نظیری » به خون نشست چندان نماند دل که غم و غصه بو کنند نظیری نیشابوری