نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۰: دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد صف آهوش به دنباله کشیدن نرسد سوی وحشت زدگان بس به سیاست نگرد کار بسمل ز نگاهش به طپیدن نرسد هیچ گه ذوق کلامش به رگ جان نخلد که ز رگ تا به رگم شهد چشیدن نرسد طره بر باد فشان، عشوه به گلزار فروش در چمن سرو چمانش به چمیدن نرسد رام خاطر شود اما به اشارت برمد دست صیاد به صیدش به رسیدن نرسد با رخ هوش شکارش چه کمین و چه کمند فکر نخجیر ز شوقش به رمیدن نرسد ندهد جلوه عارض که تماشایی را کار حیرت به کف دست بریدن نرسد کرد لخت جگر شور کزک مستان را کش به سیب ذقن آسیب گزیدن نرسد خضر توفیق به او راهبرم شد ورنه کس به سرچشمه حیوان به دویدن نرسد جذب اقبال، عروجم به مقامی بخشید که به بال و پر جبریل پریدن نرسد اگر از چاه به این جاه برآید یوسف ملک از گرمی سودا به خریدن نرسد هوش از گوش شود محو «نظیری » ترسم کوش کاین لذت دیدن به شنیدن نرسد نظیری نیشابوری