نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۲: رشحه ای از حسن جانان ریختند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رشحه ای از حسن جانان ریختند بر جهان از عشق طوفان ریختند زان همه طوفان که برانگیخت عشق جرعه ای در جام انسان ریختند از قضا آن جرعه چون آمد به جوش هر طرف در قالبی جان ریختند از خمار و مستی آن نور پاک درد کفر و صاف ایمان ریختند رشح نوری شد هویدا هر کجا پرتوی بر شرط ایمان ریختند هر طرف رنگی به گل بسرشته شد قالب گبر و مسلمان ریختند شهوتی انگیختند از مغز و پی پیکری از آب حیوان ریختند تیز کردند و از آن آلوده زهر سوزشی بر زخم پنهان ریختند آب کردند از دل ما پاره ای دانه یاقوت رمان ریختند لاله حمرا و لعل آبدار کوه را در جیب و دامن ریختند عکسی از داغ درون برداشتند بر چمن گل های الوان ریختند این همه گل های سبز و سرخ و زرد از دم ما بر گلستان ریختند جوهری از قول شورانگیز ما عندلیبان را بر الحان ریختند غنچه دل زان نوای جان خراش پاره پاره در گریبان ریختند رنگ هر نقشی کز آن انگیخت طبع چینیان بر قصر و ایوان ریختند داغ هر سودا کزان افروخت عشق مصریان بر بیت احزان ریختند نگهتی برخواست زین سودا به مصر به قمیص ماه کنعان ریختند اصل این فرع از یمن شد عطربیز بر نبی از فیض رحمان ریختند مایه ای می ماند باقی زین عبیر بر «نظیری » در خراسان ریختند نظیری نیشابوری