فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخساری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخساری که چندین چشمه ی خون سر زد از هر طرف گلزاری مرا بس گرم می پرسی که چونی از تماشایم تو حال دیگران را پرس من در آتشم باری بقند و گل نوازی دیگران را چون دهی ساغر چه شدهم می توان کند از دل آزرده یی خاری بذوق انگبین تن در ملامت داده ام ورنه زهر خار گلستانت چرا می دیدم آزاری هزاران شمع روشن می توان در یکنفس کشتن چراغ مرده یی را زنده کن گر می کنی کاری ملولم زین گدایی شوخ من تلخی بگو باری گرم چیزی نمی بخشی خموشم کن بگفتاری نیی بلبل فغانی سر بتاب از پای سرو و گل بیا گر همتی داری، قدم نه بر سر داری فغانی شیرازی